به گزارش قوچان خبر؛ قدیمیترین اشاره به چهارشنبهسوری را میتوان در کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ تا ۳۵۸ هجری قمری) پیدا کرد. آنجا که مینویسد: و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگربار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایعشده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنانکه «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای درگرفت و دیگرباره جمله سرای بسوخت.
چند صدسال است که چهارشنبهسوری در هر شهر با اجرای آداب و رسومی خاص برگزار میشود رسمهایی که هر کدام روایت گر باوری کهن است. آدابی همچون ملاقه زنی، فالگوش نشینی، کوزه شکنی و … که در هرکدام از شهرهای این مرزوبوم به نحوی خاص بجا آورده میشود.
در شهرستان قوچان هم بهمانند سایر نقاط کشور این جشن با آداب و رسوم مخصوص خود برگزار میشود که برخی از آنها مشترک و برخی ویژه این منطقه است. در مقالهای تحت عنوان نوروز در باورها و آیینهای مردم قوچان نوشته اکرم نویدی به برخی از این آئینها اشارهشده است.
در روز چهارشنبهسوری برخی نوعی آش محلی مخصوص میپزند که از مخلوط ۷ نوع مواد خوراکی مثل نخود، لوبیا، عدس، سبزی و… درست میشود و نام این آش هم بر همین اساس هفترنگ گفته میشود. بانوی خانه بعد از پختن آش، مهرهای در آن میاندازد و سهم هریک را در بشقاب یا کاسه میکشد. مهـره در هر ظرفی باشد دارنده آن نمـاد برکـت و رحمت برای خانواده محسوب میشود.
تفأل با مهره در بعضی از روستاهای شمال خراسان بعد از پختن آش هفترنگ مرسوم است بدین گونه که هر یکمهره یا نشانهای در یک قوری چدنی (که در قـدیم از آن برای تهیه چای استفاده میشد) میاندازد. بزرگ خانواده یا یـک نفر (که اشعار زیادی از حفظ دارد) از دوبیتیها یا غزلیات لسانالغیب حافظ شیرازی ابیاتی را میخواند. بعد از پایان هر بیت کودکی دست در کتری چدنی میبرد و یک مهره را بیرون میآورد و بنا به نیتی که دارد با اسـتنباط از شعر خوانده شده فال خود را دریافت میکند.
در آئین ملاقه زنی که از رسوم ویژه شب چهارشنبهسوری است بچههای هر محله پارچه یا چادری به سر میاندازند و به در خانه اقوام و همسایهها میروند و بـا ملاقهای که در دسـت دارنـد بـه در خانـه میزنند و دستهجمعی میخوانند، صاحبخانه با شنیدن آواز بچهها در را باز میکند و در ملاقه آنها آجیل، نقل یا نخودچی و کشمش میریزد.
این بازی در بعضی از روستاهای قوچان و در شـمال خراسان به «خَلته گردی» (کیسه اندازی یا کیسه گرداندن) معروف است کـه در گذشته با آیین تمام و سر و صدای زیاد انجام میشد. البته اکنون هم در بعضی مناطق توسط بچهها اجرا میشود کـه بهجای ملاقه از کیسهای استفاده میکنند کـه بـه سـر آن طناب بلند و نازکی بستهاند. کیسه را از پنجره، در یا پشتبام به خانه همسایهها و اقوام میاندازند و صاحبخانه با دیدن کیـسه خوشـحال میشود و مقداری شـیرینی یـا آجیل در کیسه آنها میریزد و آن را تکان میدهد تا کیسه انداز آن را بـالا بکشد.
جوانی که در دوران نامزدی به سر میبرد هم همراه چند نفر از دوسـتانش مراسـم خلته گردی را در خانه پدرزن آیندهاش انجام میدهد تـا هدایای خـود را از خانواده نامزدش دریافت کند. البته در بعضی از روستاها جوانی که خواهان دختری از این خانواده باشد، بهرسم خلته گـردی در چهارشـنبه آخر سال به خانه موردنظر میرود، اگر خانواده دختـر بـه ایـن وصـلت راضـی باشـد هدیهای در کیسهاش میگذارد به این ترتیب پسر مطمئن میشود بعد از آن مراسم خواستگاری رسمی توسط والدین او آغاز میشود.
آتشبازی که اصلیترین آئین شب چهارشنبهسوری است در شهرستان قوچان شبیه سایر نقاط کشور برگزار میشود با این تفاوت که شعری که در هنگام پریدن از روی آتش خوانده میشود به دلیل بافت فرهنگی رنگارنگ منطقه به سه زبان رایج مردم است.
مردم کرمانج منطقه وقتی سه بار از روی آتـش مخـصوص چهارشنبهسوری میپرند و میگویند «چله چومه دادو» که به معنی چله کوچک رفت و ما دنبالش کردیم است. همچنین ترکزبانان منطقه میگویند «چله چوخدی بهار گلده/ دنه دنه نار گلده » که به معنی چله میرود و بهار میآید /دانهدانه انار میآید است و فارس زبانان هم شعر آشنای زردی من از تو سرخی تو از من را با شادی میخوانند.
همچنین مهدی رحمانی قوچانی در مقاله راز ماندگاری آتش در فرهنگ ایرانی منتشر شده در فصلنامه باغ خبوشان بر قداست و جایگاه آتش در نزد مردم قوچان اشاره کرده و گواه این مدعا را بیان جمله «قسم به اجاق» به عنوان یکی از سوگندهای سخت مردم منطقه میخواند.
وی میافزاید: در آیین چهارشنبهسوری که بازماندهای از جشنهای بیشمار آتش است، در مراسم آتشافروزی چهارشنبه آخر سال در یک حرکت آیینی بعضی از خانوادههای قوچانی به نیت هریک از اعضای خانواده شمعی روشن میکردند و به این وسیله تندرستی و شادمانی و روزی فراوان را در سال نو از خداوند خواستار میشدند. بعضی از زنان کهنسال چراغی را که در سر سفره چهارشنبهسوری روشن میکردند تا پایان روز سیزده فروردین روشن نگه میداشتند و از این آتش آیینی نگاهبانی میکردند تا خانهشان در این روزها برای بازدید ارواح درگذشتگان روشن باشد.
در گذشتهها آتش چهارشنبهسوری میبایست از گیاه بیابانی و مقدس «درمنه» افروخته میشد و در نزد اهل خانه دارای قداست بود و به پاکی و مطهر بودن این آتش سوگند یاد میکردند. چراغی که میبایست تا پایان روز سیزده روشن باشد، از این آتش مقدس بود. در یک حرکت آیینی دیگر در پایان مراسم آتشبازی آتش مقدس را به اجاق منزل منتقل میکردند و به اصطلاح آتش اجاق را نو میکردند. به این سبب برکت، پایندگی و فروزانی را برای اجاق که در واقع به معنای خانواده است، از خداوند آرزو میکردند.
بر اساس باوری که پهلو به هزارههای اوستایی میزند در پنج روز آخر سال (پنجه ی وه) که روزگار فرود آمدن فروهرهای درگذشتگان است و با آیینهای نوروزی درآمیخته شده است مردم قوچان تا چند دهه پیش هم چون نیاکانشان شبهنگام سینی بزرگی (به گویش قوچانی؛ مجمه) را پر از خوردنیهای گوناگون کرده و همراه چراغ یا فانوسی روشن در پشتبام منزل خویش مینهادند تا ارواح درگذشتگانشان راه خویش را در تاریکی گم نکنند. در بعضی از روستاها بهجای چراغ بر پشتبام آتش میافروختند و در انتظار میهمانهای آسمانی بودند.
در عصر آخر سال بر سر مزارها گل و یا سبزه نوروزی و شیرینی مینهند و شمع یا فانوسی روشن میکنند، با فرارسیدن شب که در خراسان به «شب علفه» معروف است، با برپایی مجلس قرآنخوانی و دادن شام روح درگذشتگان را خشنود میسازند.
روایتهای مختلفی در باب چهارشنبهسوری وجود دارد، بعضیها این جشن را به گذر سیاوش از آتش نسبت میدهند و برخی آن را ریشه در باورهای کهن زرتشتیان میدانند اما هرچه که هست گذر از فراز و نشیبهای پرشمار طی هزارههای طولانی اگر چه ممکن است شکل آن را کمی تغییر داده باشد اما گرامیداشت آن همواره رونق داشته و امروزه به عنوان یکی از معدود جشن های باستانی ایران به دست ما رسیده و وظیفه حفاظت از اصالت این آئین وظیفه ماست.