به گزارش پایگاه تحلیلی خبری «قوچان خبر»، به نقل از «خبرگزاری فارس»؛ از اربعین که میگذریم مشهد حال و هوای خاصی به خود میگیرد و این شور و حال را به شهرها و روستاهای اطراف خود نیز منتقل میکند زیرا پس از عاشقی درراه کربلا این بار باید عاشقی را در مسیر ضامن آهو تجربه کرد.
این روزها جنس قدم گذاشتن در جادههای منتهی به مشهد الرضا از جنس امام رئوفی است که فرزند بزرگوارشان فرمودهاند: «هیچکس پدرم را زیارت نمیکند که متحمل سختی شود مگر آنکه خداوند بدن او را بر آتش حرام کند».
قوچان بهعنوان یکی از محورهای اصلی و دروازه ورودی به خراسان رضوی از محورهای شمالی کشور هم از این قاعده مستثنا نبوده و هم در طول سال و هم در این ایام خاص میزبان زائران و ملجأ درماندگانی میشود که میخواهند خود را به مشهد امام رضا علیهالسلام برسانند و کمی در این مأمن آرام شده و راز دل گفته و حاجتی بطلبند.
برای استقبال از این زائران پیاده در طول مسیرهای منتهی به مشهد مقدس موکبها یا همان ایستگاههای پذیرایی برپا میشود که هرکدام به دنبال ارائه خدمتی هستند یکی تنها پذیرایی چای و شربت و دیگری هم اسکان و آنیکی هم همه لوازم و امکانات را فراهم کرده است تا ساعتی زائر پیاده آقا بیهیچ دغدغهای آرام بگیرد.
همه موکبها و خادمین رضا علیهالسلام به نیتی پای خدمت آمدهاند اما این بار روایت موکبی است که بانیان و بناکنندگان آن را افرادی تشکیل میدهند که کیلومترها از خانه و کاشانه خود به دورماندهاند و تنها به عشق ولینعمت ما ایرانیها اسبابی مهیا کنند تا زائر این امام رئوف دقایقی هرچند کوتاه در این ایستگاه توقف کرده و استراحت کند و دوباره به مسیر عاشقیاش برگردد.
حدود ۵٠ کیلومتر که از قوچان فاصله میگیری و به سمت مشهد حرکت میکنی در سمت چپ جاده و ابتدای ورودی روستایی به نام «علی زینل» موکبی خودنمایی میکند که منقش به پارچههای بزرگ سیاه عزاداری است که هرکدام یا با سازه سبک ایجادشده یا از داربستهای فلزی برای بنا کردنش استفاده کردند.
شاید در ابتدای کار فکر کنی که اهالی این روستا این بنای عظیم را برپا کردهاند اما وقتی وارد بطن ماجرا میشوی میفهمی که خادمان این موکب لهجههایشان متفاوت است و بیشتر آنها به لهجه شیرین شمالی سخن میگویند حال از کجای استانهای شمالی کشور معلوم نیست و باید همکلامشان شوی تا بفهمی اهل کدام دیار هستند.
وارد محوطه که میشوی همه خادمان دنبال کاری هستند و در جنبوجوش، یکی مشغول خوشآمد گویی و راهنمایی، آنیکی پذیرایی و دیگری هم مشغول آماده کردن چای و غذا، حتی کسی هم داخل چادر استراحت آقایان مشغول ماساژ دادن پاهای زائران امام رضا علیهالسلام است تا شاید خستگی را کمی از جان زائر دور کند.
هیچکدام اهل مصاحبه نیستند و این را طی چند سال اخیر بارها و بارها امتحان کردم تا شاید بتوانم گوشهای از خدمات و زحمات این موکب داران را رسانهای کنم اما دغدغه آنها چیزی فراتر از نشان دادن خودشان و خدماتشان است و فقط در تلاش برای کمک و خدمت به زائران هستند و حتی از لنز دوربین هم گریزان میشوند.
امسال عزمم را جزم کردهام تا شاید با همان سماجتهای خبرنگاری یکی از آنها را وادار کنم تا شاید کوتاه مصاحبهای بدهد و از کم و کیف برپایی این موکب بگوید؛ جوانی ٣٢ ساله میخواهد نمازش را بخواند که گرفتار من میشود و اصرار میکنم مصاحبه کند اما میگوید نمازم دیر شده و سریع قامت میبندد.
بالاخره یک نفر را پیدا میکنم که او هم از همان اول و در برابر گلایه من که میگویم چرا هیچکدامتان گزارشی از خدماتتان نمیدهید میگوید به دل نگیرید، اگر کسی با شما اینجا مصاحبه نمیکند چون همه دنبال چیز دیگری آمدهاند و آنقدر فرصت خدمت کم است که فرصت کار دیگری را پیدا نمیکنند.
حاج مهدی که سن و سالی از او گذشته و ریشهای بلند و سفیدش نشان از آن داشت که شاید ۵۵ سالگی را همپشت سر گذاشته است ادامه میدهد کسی که مثل من بار اول اینجا آمد نمکگیر امام رضا علیهالسلام و زائرانش شد و دستش در سفره امام علیهالسلام رفت و الآن چند سالی است که فقط در این ایام خود را مهیای خدمت میکند.
وی ادامه میدهد که نمیدانم چند نفر اینجا خدمت میکنند اما به نیت امام رضا علیهالسلام ٨٠ نفر در نظر بگیرید و به نیت چهارده معصوم هم ١۴٠ نفر، اما کسانی که میآیند در این موکب با عشقوحال پایکار آمدند و از نوجوان ٢٠ ساله بگیرید تا پیرزن و پیرمرد زیرا همه دیوانه زائر امام رضا علیهالسلام شدند.
حاج مهدی فردین قدمت برپایی این موکب در روستای علی زینل قوچان را مربوط به حدود ١۴ سال پیش میداند و این را یادآور میشود که زمانی بچهها با یک چادر کوچک خدمت به زائران رضوی را شروع کردند و امروز این چادرها برپاشده است و دیگر بچههای گرگان در این موکب تنها نیستند و از همه جای کشور حتی شیراز و اصفهان و… گرد هم آمدند تا خدمتی به زائر رضا علیهالسلام داشته باشند.
وی در همین همکلامی کوتاه میگوید که موکب تا آخرین نفر برپا بوده و بعد بچهها چادرها را جمع میکنند و تا سال دیگر که فرصتی برای خدمت به زائران پیاده فراهم شود و اینجا همه اسیر زائر پیاده امام رضا علیهالسلام شدهاند.
حاج مهدی حرفهایش را قطع میکند و اجازه میگیرد که دنبال کارهایی که به وی محول شده برود و من هم بالاجبار این همصحبتی شیرین را پایان میدهم تا مزاحم کار کردنش نشوم.
مسئول موکب را که میبینم دوباره گلایهام را تکرار میکنم او با همان لهجه شیرین شمالی ولی کمی زمختتر که نشان از خستگی و فشار کاری دارد میگوید که اینجا کسی اهل مصاحبه نیست و من هم گلایه زیادی دارم و حرفهایش را ادامه میدهد اما میخواهد که هیچکدام رسانهای نشود و یک درد و دل و حرف خودمانی باشد.
مشغول حرف زدن که میشود یکهو کاروانی از اسفراین وارد محوطه موکب میشود و او با صدای بلند و خشدار به زائران امام رضا علیهالسلام خوشآمد میگوید و با عذرخواهی به استقبال زائران میرود و من هم گوشهای از محیط مشغول تماشای زائران و خادمان میشوم.
همه امکانات و خدمات در این موکب مهیاست حتی محوطهای را پشت چادرهای اسکان و پذیرایی فراهم کردند تا زائران از حمام آب گرم استفاده کنند و خستگی راه از تنشان بیرون رود ولی گلایه به حقی دارند که اداره آب و فاضلاب قوچان هیچ خدمتی به این موکب و زائران در روستای علی زینل نداده است و تانکرهای آب را باید از شهرهای دیگر برای اینجا مهیا میکردند.
حتی جمعیت هلالاحمر قوچان هم از برپایی ایستگاه خدمات امدادی و درمانی در این موکب سر باز زده و بهجای آن، دو ایستگاه بافاصله حدود ۵ کیلومتری از هم در دوراهی دوغایی و شهر آلماجق برپا کرده است و در این روستا که شاید آخرین موکب در محدوده شهر قوچان باشد و فاصلهاش تا موکب بعدی که خدمات امدادی داشته باشد زیاد بوده، خدمات امدادی و درمانی ارائه نمیکند.
هرچند این بچههای بیریا و مخلص هر جور شده اسباب کمک و خدمت به زائران رضوی را فراهم کردهاند اما کاش در کنار اینهمه زحمت و خدمت، مسؤولین نیز پایکار میآمدند و کمی از بار روی دوششان برمیداشتند و کنارشان بودند.
اگر ساعتها در این موکب خدمت بنشینی ثانیهای سکون و بیحرکتی را نخواهی دید زیرا هم موکب برای زائران پیاده نامآشنا شده و میدانند خادمانش با چه نیت و خلوصی دنبال کار و خدمت هستند و هم خدمت گذاران در آن هدفی جز کمکرسانی به زائران پیاده علی بن موسیالرضا علیهالسلام ندارند.
انتهای پیام/